به گزارش قدس آنلاین، حداقل ترین حق یک دانشآموز، ثبتنام در مدرسه است،اما گاهی این موضوع بهسادگی امکانپذیر نیست و ذهن خانوادهها از شنیدن کلمه «جا نداریم» در فصل ثبتنام مدارس خسته است و گاهی به بهانههایی چون نبودن جا یا خارج از محدوده بودن، خانوادهها از این مدرسه به آن مدرسه میروند.
خانوادهها برای ثبتنام فرزندشان در مدرسه دولتی عادی، حتما باید محل سکونتشان در محدوده جغرافیایی تعیینشده ازسوی آموزشوپرورش شهر تهران باشد که در این صورت صرفا یک مدرسه پیش روی آنهاست و با پذیرش این اجبار، حق انتخاب دیگری ندارند. حتی اگر محل سکونت خانوادهای در محدوده مدرسه باشد، باید مدارکی ارائه دهند که اثبات کند در مجاورت مدرسه زندگی میکنند و همین موضوع باعث شده مدارس برای ثبتنام درخواست کد رهگیری داشته باشند.
این دستورالعمل که برای جلوگیری از ثبتنامهای خارج از محدوده ابلاغ شده است، مشکلاتی را رقم میزند؛ بهعنوان مثال بسیاری از خانوادههایی که مستاجر هستند، اجارهنامههایشان بهصورت دستی نوشته شده و فاقد کد رهگیری است. این در حالی است که حداقل انتظار از مسوولان بهویژه آموزشوپرورش شهر تهران، خروج از انفعال، پاسخگویی به پرسشها و مسوولیتپذیری در برابر مشکلات مردمی در فصل ثبتنام مدارس است.
پیدا کردن مدرسه خوب مسالهای است که خانوادهها چندین سال است با آن مواجه بوده و نمیدانند مدرسه خوب چه شاخصهایی باید داشته باشد، از طریق پرسوجو و استعلام از مناطق و اخیرا مراجعه به سایتهایی که بازخورد مردم درباره مدارس درج شده است، دنبال مدارس خوب برای فرزندانشان هستند، این موضوع باعث سردرگمی و برخی موارد هجوم غیرمنطقی اولیا و تاکید بر ثبتنام در یک مدرسه خاص میشود.
مطابق با بررسیهای طی سالیان چهار مشکل ثابت هر سال در فصل ثبتنام مدارس تکرار میشود. الزام به ثبتنام در مدارس دولتی تعیینشده ازسوی آموزشوپرورش؛ در شرایطی که خانواده تمایل به ثبتنام در مدرسه فوق را ندارد. عدم ثبتنام دانشآموزان در مدارس مدنظر خانوادهها حتی مدارس در مجاورت محل سکونت افراد به بهانه محدودهبندی جغرافیایی که ازسوی آموزشوپرورش طراحی شده و سالهاست انعطافی در آن ایجاد نشده است.
دریافت پول از خانوادهها هنگام ثبتنام مدارس به بهانههای مختلف که با وجود تذکرات و حتی تهدیدهایی که مدارس و مدیران ازسوی مسوولان وزارت آموزشوپرورش میشوند اما باز هم تکرار میشود. در نهایت اینکه ظرفیت مدارس دولتی با توجه به کمبود آنها بهسرعت تکمیل میشود.
همچنین یکی از عوامل عمده مشکلات در مدارس دولتی جمعیت دانشآموزان در مدرسه و به تبع آن کلاسهای درس است که متوسط بین ۳۵ تا ۴۰دانشآموز و حتی در برخی مدارس بیش از ۴۰نفر در کلاس درس حضور دارند، این موضوعی است که اولیای دانشآموزان مدارس دولتی از آن رنج میبرند و باعث میشود برخی خانوادهها با وجود نداشتن توانایی مالی کافی بهسمت مدارس غیردولتی بروند، چراکه جمعیت دانشآموزان در کلاسهای درس کمتر است و خانواده احساس آرامش و امنیت بیشتری می کند.
درعینحال خانواده بعد از اینکه تصمیم گرفت، فرزند خود را در مدرسه دولتی ثبتنام کند در انتخاب مدرسه، سردرگم میماند. طی چند سال اخیر شاهد هستیم آموزشوپرورش با ایجاد مدارس خاص و متنوع، عدالت آموزشی را زیر پا گذاشته و مدارس دولتی با عناوین مختلف همچون تیزهوشان، شاهد و نمونه دولتی ایجاد شده و تعداد اندکی مدرسهای باقی میماند که مردم عادی بتوانند فرزند خود را آنجا ثبتنام کنند.
همزمان آموزشوپرورش محدودههایی را بدون درنظرگرفتن ظرفیت مدرسه و مسافت تعریف کرده است و خانوادههای ساکن در آن محدوده باید در مدارس مشخصشده ثبتنام کنند؛ آنطور که کارشناسان نیز اعلام میکنند نفس کار خوب است اما در عمل به دلایل مختلف خود این روش باعث ضایع شدن حقوق خانوادهها و مشکلات متعدد برای آنها شده است.
درعینحال دریافت شهریه از دانشآموزان در اکثر موارد به محل چالش بین خانواده و مدیران مدارس تبدیل شده است. آموزشوپرورش باید در بحث اخذ شهریه و مشارکت اولیا، راهکاری را اتخاذ تا تکلیف مردم و مدیران مدارس مشخص شود، متاسفانه سیاست یکبامودوهوا در این زمینه باعث مشکلات مختلف برای مردم و فراهمشدن زمینه سوءاستفاده برخی مدیران مدارس شده است.
به اضافه اینکه یکی دیگر از مشکلاتی که امسال با آن مواجه خواهیم شد این است که در دو سال گذشته چون مدارس غیرحضوری بودند بنابراین بالاتر از ظرفیت دانشآموزان را ثبتنام کردند و با حضوری شدن مدارس با تعداد زیاد دانشآموزان در کلاس درس مواجه میشوند.
به اصل قانون اساسی برگردیم
محمدرضا نیکنژاد، کارشناس و فعال آموزشی دراینباره معتقد است که عدالت آموزشی در کشور دستخوش تغییراتی شده و اگر کشور به اصل قانون اساسی که تاکید بر دسترسی عادلانه همه افراد به آموزش است، برنگردد، وضعیت به همین منوال باقی خواهد ماند.
او به «صبحنو» میگوید: اولا تعریف مدرسه خوب درواقع از آموزش خوب میآید. آموزش خوب دو جنبه دارد؛ اول؛ سوادآموزی و آماده کردن دانشآموزان برای پلههای بالاتر و دوم؛ شخصیتسازی فردی و اجتماعی بهنحویکه گلیم خودشان را از آب بکشند و به انتظارات و هنجارهای جامعه پاسخ دهند. حالا چه مدرسه و آموزشی میتواند این فضا را ایجاد کند؟
نیکنژاد اضافه میکند: در کشور ما فعلا حداقل کارکرد مراکز آموزشی یعنی سوادآموزی انجام میشود. نکته اینجاست که همهچیز هم بر سواد آموزشی متمرکز شده و افراط بر آن خروجیاش میشود شکلگیری مافیای کنکور. خانواده تمام تلاشش را میکند تا هزینه فرزند خود را بدهد که در کنکور قبول شود تا به دانشگاه رفته و زندگیاش را بهلحاظ اقتصادی و اجتماعی سر و سامان دهد.
این کارشناس ادامه میدهد: حالا چه مدرسهای میتواند این انتظارات را برآورده کند؟ مدرسهای که معلم و فضای آموزشی(نرمافزار و سختافزار) خوب داشته باشد. درنتیجه خانواده دربهدر پیدا کردن مدرسهای با چنین ویژگی میشود و هر مدرسهای که بتواند خانواده را درباره کیفیت آموزشی که ارائه میدهد، قانع کند، موفق به دانشآموزگیری در آن مدرسه میشود.
آموزش بهسمت طبقاتی شدن رفته است
نیکنژاد تاکید میکند: ازآنجاییکه ۳۰سال گذشته آموزشوپرورش بهسمت طبقاتی شدن رفته و عدالت آموزشی آسیب دیده، حتی اگر خانواده نان شب هم نداشته باشد برای ثبتنام فرزند خود در این مدارس تمام توانش را میگذارد. درنتیجه همین ویژگی باعث شکلگیری باندهای آموزشی در کشور شده که با برخی از مسوولان آموزشی هم در ارتباط نزدیک هستند یا خود مسوولان سرکرده این باندها هستند.
حالا نتیجه چه میشود؟ قبولیهای کنکور در دانشگاههای دولتی و ملی همه جزو سه دهک اول جامعه هستند. از آن طرف به مدارس دولتی توجه نمیشود و نظام آموزشی هم چنین مدارسی را با بهانه نداشتن پول و بودجه رها میکند، به همین دلیل من بهعنوان یک پدر هر هزینهای را میکنم که فرزندم در مدرسه بهتری درس بخواند.
این فعال آموزشی اظهار میکند: درحالحاضر حتی مرزبندی مناطق هم اهمیتی ندارد. اگر شما پیشنهاددهنده پول بیشتر به مدرسه باشید، مدیر جویای جایگاه شغلی و درآمدی شما میشود و درنهایت بدون درنظرگرفتن بعد مسافت فرزند شما را ثبتنام میکند! وضعیت زمانی بدتر میشود که حتی حس میکنید در برخی مناطق شمالی تلاش بر ضعیف نگه داشتن مدارس دولتی است یا تعداد این مدارس در مقایسه با نمونهدولتی، غیرانتفاعی، تیزهوشان و غیره بسیار کم است. درنتیجه خانواده وقتی با کلاسهای پرجمعیت روبهرو میشود، خواهناخواه بهسمت ثبتنام در این مدارس میرود.
نیکنژاد معتقد است: درحالحاضر آموزش از اولویت افتاده و دغدغه جامعه سطحی شده است. آموزش نیز حتی به محل درآمدزایی تبدیل شده، برای عدهای حضور پررنگ مدارس رنگارنگ (نمونه دولتی، غیرانتفاعی، تیزهوشان) سود بیشتری دارد؛ درنتیجه تا زمانی که به اصل قانون اساسی که عدالت آموزشی است برنگردیم و بساط این مدارس برچیده نشود، وضع به همین منوال خواهد بود. نهایتا باید مدارس دولتی و غیردولتی داشته باشیم؛ نه این تعداد مدرسه با عناوین مختلف!
خبرنگار: فائزه مومنی
منبع: صبح نو
نظر شما